Wednesday, November 17, 2010

زندگی


کارها گله گله مونده
فضای زندگیم کمه
همه میگن حقه ته! بدش می گن باید سختی بکشی
خب
بعدش میگن سرباز فراری
چرآ؟
چون که باید بری سربازی که سختی بکشی؟
آهان!
جالبه اینجا سختی بکش، سرباز فراری هم میشم چون سربازی نرفتم
نمی گم نمی رم ولی انصاف نی! با ای اسم بخونن مارو
ولش کن این مطلب اصلی نی
الان رخت ها رو دارم می شورم
خداروشکر هیچ مرضی ندارم پدر مادر سلامت و زنده خانواده تندرست
درس دارم کار دارم
زندگی خوب و خوش را هم خواهم داشت
مادرم قراره بیاد اینجا با خواهرم بمونه
خواهرم اینجا درس بخونه
من از صمیم قلب دوست دارم و لی فکر کنم صلاح نباشه
به هر حال
خودم هستم که دست خودم رو باید بگیرم
داشتم فیس بوک بازی می کردم
بی خودی رو موارد مردم نظر بدم؟؟؟؟؟ بعدش اوناسرد سرد بهم بخندن؟ شخصیتم رفت زیر سوال
رفتم سراغ رختهام
بشورم و بسابم بهتر از اون جور فیسبوکیدن ه، آشغال! بو میده

No comments: